روژان "آوازهای خاموشی"
داستانهای فارسی - قرن 14
موضوع داستان حاضر، عاشقانه و اجتماعی است. «روژان» دختر یکی از متمّولان در زاهدان است. پدرش «هلاکو» و مادرش «لیلا» زندگی سرد و بیعاطفهای را میگذارند. به زودی برادرش «امیدشهریار» در پی رفت و آمد به خانة «هانی»، دختر مورد علاقهاش و خواستگاری کردن از او کشته میشود. هانی خواهر «کسری» و دختر «سهراب» و «عاطفه» است. کسری مدّتی است که با «روژان» عقد کرده است. هلاکو خشمگین از کسری و مظنون بودن خانوادة او، در کشتن امید شهریار، از دیدن کسری و روژان جلوگیری میکند. بعد از مدتی در سفری دریایی روژان به اتفاق خالهاش «لیدا» و فرزندان او و کسری دچار طوفان شده و مرگ کسری و خاله و فرزندانش اعلام میشود. در این میان «پارسا» دریانورد جوان مراقب روژان است. روژان در حالی که از نامزد خود کسری باردار است، به خانة پدرش باز میگردد و فرزند خود را به دنیا میآورد. پارسا عاشق روژان شده، اما روژان همچنان در فکر کسری است که با دریافت نامه و مشاهدة فرار کسری آرام گرفته و به زندگی جدید در کنار پارسا میاندیشد.