رز مرا نگه دار!
داستانهای فارسی - قرن 14
رمان حاضر، به شکل نمادین، دربارة عشقی خالص و از زبان گل رز روایت میشود. «عرفان»، جوانی محجوب است که در کار نقشهکشی فرش فعّالیت میکند و خواهری به نام «بهار» و برادری به نام «بابک» دارد. عرفان، عاشق دوست بهار، «رز» است و هرگز عشق خود را بیان نکرده است. امّا این بار، گل رزی از باغچة خانه میچیند، تا به واسطة بهار به رز هدیه دهد. با این کار، احساس عمیقی بین رز و عرفان به وجود میآید. شبی، رز با ماشین خود با فردی تصادف میکند و فرار میکند. پس از مدّتی، متوجّه میشود که به عرفان زده و او در بیمارستان بستری است. این حادثه، رازهایی از خانوادهها و ارتباطات گذشته را آشکار کرده و عرفان را در تردید عشق خود نسبت به رز قرار میدهد.