نوروزی دیگر
داستانهای فارسی - قرن 14
"ابوالقاسم"، که هشت ماه است به مرخصی نرفته، قصد دارد فردا، پس از شروع سال جدید، به روستای خود و نزد خانوادهاش برود. اندیشۀ دیدار دوبارۀ پدر، مادر، خواهر و برادرها، در او شوق بسیاری دمیده و این موضوع از دید همرزمانش دور نمانده است. چند ساعت پیش از تحویل سال، فرمانده، خبر حملۀ بزرگی در شروع سال را میدهد و ابوالقاسم که ماههاست به عشق شرکت در عملیات، رفتن به مرخصی را برخویش حرام کرده، بین رفتن و ماندن، حیران میماند. با وجود علاقۀ بسیار به خانواده، او سرانجام ماندن و شرکت در عملیات را برمیگزیند. کتاب حاضر از چهار داستان طعم توت؛ نوروزی دیگر؛ هوای کوه؛ و آرزوهای قدیمی تشکیل شده است.