داستانهای مادربزرگ
داستانهای تخیلی / داستانهای کوتاه
در دشت زیبایی، بالای یک درخت سبز، عنکبوت بزرگ و پیری زندگی میکرد. او به علت پیری نمیتوانست تارهای محکم بسازد، و حشرهای شکار کند. به همین دلیل گرسنه و بیمار شده بود. پروانه به همراه چند حشره، عنکبوت پیر را مسخره میکردند. روزی جغد پیر که شاهد این ماجرا بود، به حشرات دیگر فهماند که عنکبوتها میتوانند به جای حشرات میوههای شیرین بخورند. جغد به اتفاق پروانه راهی خانة عنکبوت شدند که تا به او پیشنهاد کنند که به جای حشرات میوه بخورد. عنکبوت که فکر میکرد فقط میتواند حشره بخورد، از صحبتهای جغد تعجب کرد و جغد به او دو گیلاس شیرین داد و عنکبوت از خوردن آن لذت برد. گیلاس آبدار و شیرین باعث شد که عنکبوت پیر دست از شکار کردن حشرات کوچک جنگل بردارد و دیگر برای شکار حشرههای جنگل نقشه نکشد. در این کتاب داستانهای دیگری با عنوانهای خروس دروغگو، عروسکها قهر کردهاند، شیر خودخواه، فرماندة مورچهها، هویج طلایی، گربة اسرارآمیز، زنبورک شجاع و کلاه جادویی، هاپو تپلی و پیشی خپلی برای گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است.