شاهزادهی مغرور
داستانهای تاریخی
در این کتاب حکایتی از بوستان سعدی برای گروه سنی "ب "بازنویسی شده است. در این حکایت شاهزادهای زیبا که به خاطر زیبایی و موقعیتش بسیار مغرور میشود ;اما بر اثر حادثهای گردنش میشکند و کج میشود .طبیبان شهر نیز از معالجه وی عاجز میشوند، تا این که بقراط از یونان میآید و گردن شاهزاده را درمان میکند ;اما وقتی به غرور بیش از حد شاهزاده پی میبرد کاری میکند که گردن شاهزاده به همان صورت کج باقی بماند .