انجیر سیاه
داستانهای فارسی - قرن 14
«پروا»، دختری است پرورشیافته میان حسرتها و سختیها...، دختری جسور و محکم که با مادرش کنار همسایههای پرماجرایش، در خانهای قدیمی زندگی میکند. پروا، دل به «امید» پسر تنهای آن خانه داده، ولی قصه آنطور که او میخواهد پیش نمیرود و برای نجات دادن مادرش، توسط امید به زندگی مردی به ظاهر سخت دعوت میشود و در همان اوایل زندگیاش متوجه نامتعارف بودن رفتارهای او میشود و سر از راز بزرگی میان او و امید درمیآورد و همین راز، پروا را به طور عجیبی بین این دو مرد قرار میدهد... .