باران بهاری

باران بهاری

در این داستان از داستان‌های "پروانه کوچولوها"، با فرا رسیدن بهار، "کرسی" سایر بچه پروانه‌ها را برای نظافت جنگل فرا می‌خواند" .جولیا "با جارو مشغول نظارت است که ناگهان چشمش به عنکوبت بزرگی می‌افتد و با وحشت فریاد می‌زند .پس از آن نیز با دیدن جوجه پرنده‌ای که تازه سر از تخم برآورده فریاد می‌کشد .در این هنگام "میکی "به کمک او می‌شتابد و به او می‌گوید که نباید از پرنده‌ها بترسد .آنها پس از این که کمی راه می‌روند "ترزا " را می‌بینند که سرگرم چیدن گل‌هاست .جولیا از ترزا می‌خواهد به خانه باز گردد زیرا باران بهاری در راه است .اما ترزا بی توجه به او، بر آن است گردنبندی از گل‌های بهاری برای خود درست کند .او زیر باران خیس می‌شود ; با این همه، "چوکو "به او کمک می‌کند تا به خانه باز گردد .ترزا سرمای سختی می‌خورد و از آن پس درمی‌یابد که در فصل بهار باید بیشتر مراقب خود باشد .این داستان به گونه مصور و رنگی برای گروه سنی "ب "به طبع رسیده است .

قیمت چاپ: 250 تومان
نویسنده:

الیزابت ساکت

مترجم:

اعظم خانی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

813

سال چاپ:

1381

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789647681063

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

ترجمه