یک دوست قدیمی
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، یک داستان واقعی از «مجموعه داستانهای نیکوکاران» استان سمنان است. «راضیه» در یک بانک مشغول به کار است. او بعد از سالها، دوست دوران کودکی و نوجوانیش «زری» را در بانک ملاقات میکند. زری برای پرداخت بدهی وام ازدواج دخترش به بانک مراجعه کرده است. «راضیه» بعد از اطّلاع از آدرس «زری»، روزی به خانهاش میرود و با دختر زری، «سمیه» که بیست و چهار ساله و فلج مادرزادی است و همچنین، پسرش «مهدی» که نوجوان است و او نیز مشکل حرکتی دارد مواجه میشود. شوهر زری فوت کرده و او مددجوی کمیته امداد است، امّا باز در تأمین مخارج زندگی و هزینة درمان بیماری فرزندانش با مشکل روبهرو است. «راضیه» تصمیم میگیرد که به جای رفتن به حج پول آن را در اختیار زری قرار دهد و باری از دوش وی بردارد. داستان حاضر، با هدف آشنایی مخاطب با دشواریهای زندگی مددجویان کمیته امداد و کمک به مددجویان تدوین شده است.