پسر نان و نمک
داستانهای فارسی - قرن 14 / یعقوبلیثصفاری، شاه ایران، - 265 ق.- داستان / سرداران - ایران - داستان
کتاب حاضر، رمانی است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «شبانگاه هفتم اسفند 201 خورشیدی، پشت بازار مرکزی شهر کوچک «قرنین»، محله رویگرها، خانه «لیث»، بر بام تپه فیروزه. «لیث»، با لبه تیز پاپوشهای چرمیاش، نرمههای برفی را که پس از هفت سال، بر خاک «قرنین»، باریده، پس میزند و بهطرف خانه میرود. اولین شبی که صدای کودک تازه به دنیا آمدهاش را از حیاط خانه میشنود. ده دوازده جفت کفش زنانه و کودکانه پشت در، او را برای ورود به محیطی زنانه، آماده میکند».