ماهی قرمز کوچولو
در این کتاب مصور و رنگی، حکایت ماهی کوچولوی قرمزی برای گروه سنی "ب" بازگو میشود. روزی او در رودخانه مشغول شناکردن بود و سوار بر موجها به این طرف و آن طرف میپرید که ناگهان باد تندی وزید و او را روی خاکهای کنار رودخانه پرت کرد. او که مستاصل شده بود و نفس کشیدن برایش دشوار، از خداوند مدد خواست. در این زمان بود که احساس کرد آب در زیر بدنش جریان دارد و بلافاصله به رودخانه بازگشت. خوشحالی او دیری نپایید زیرا...