قرمزپوش میدان فردوسی
این داستان، ماجرای زندگی زنی است روسی تبار که پس از انقلاب روسیه ناگزیر، به همراه خانواده، در ایران سکنی میگزیند .پدرش راننده یک تیمسار روس بود که بعدها زندگی را با فقر و فلاکت سپری کرد .دختر نیز پس از دو ازدواج ناموفق، سرانجام به عشق دلداده خود لباس قرمز بر تن میکند و سالهای قبل از انقلاب، در حوالی میدان فردوسی آواره خیابان میشود .او بهرغم فقر و تنگدستی شدیدا به معنویت و عواطف انسانی پایبند بود و همواره از فرهنگ روسی با احترام تمام یاد میکرد .