سبد سفارش شما خالی است!

رمان حاضر، ماجرای دختری به نام «فرنگیس» است که ناخواسته در فراز و نشیب‌های زندگی قرار می‌گیرد. «فرنگیس» دختری حساس است که به همراه پدر خشن و مستبد خود و مادر فداکار و برادر بیمارش «کاوه» زندگی می‌کند. به زودی کاوه بر اثر افسردگی و انزوا به تیمارستان منتقل می‌شود و با رفتن کاوه که مانند دوست صمیمی با فرنگیس رفتار می‌کرد، فرنگیس تنها شده و بعد از مدتی به دانشگاه رفته و در رشتة ادبیات فارغ‌التحصیل می‌شود. او شغل معلّمی را برمی‌گزیند. بعد از مدّتی فرنگیس با «مانی» دوست کاوه ازدواج می‌کند. مانی توانایی بچّه‌دار شدن ندارد. فرنگیس که برای فرار از خانه‌ای که پدر مستبد در آن حکومت می‌کرد به سوی مانی می‌رود، او قصد دارد مانی را ترک کرده و هویت مستقلی برای خود بسازد. در این میان، در کنار حوادث دیگری که برای مادر، کاوه و همسر وی «روشنک» پیش می‌آید، فرنگیس با خواندن دفترچة خاطرات عمویش «فریدون» که به دلیل بیماری شبیه کاوه، فوت کرده بود، پی به رازهای مختلفی برده و دریچة جدیدی از زندگی و عشق به رویش گشوده می‌شود.