دولورس
در این داستان، زندگی دختری روایت میشود که در جوانی به خاطر مشکلات خانوادگی پدر و مادر، و نهایتا جدایی آنها، دستخوش ناملایمات میشود. او پس از این ماجراها و ناهنجاریهای اجتماعی، سرانجام زیر بار غم، جنایت، تجاوز، و در تلاطم سختیها و رنجها تنها میماند. "دولورس" به تدریج و هنگامی که وارد دوران بلوغ میشود، خوب میداند برای ادامهی زندگی تنها دو راه برایش وجود دارد: یکی پذیرفتن واقعیت و بیراه رفتن، و دیگری پذیرفتن واقعیت زندگی و تلاش خستگیناپذیر برای زیبا ساختن آن. دولورس در این داستان، نشان میدهد که هر دو راه را باید امتحان کرد.