سیامو و چند داستان کوتاه دیگر
«سیامو» روایت یک معلم جغرافیاست که پس از فوت همسرش، علی، به منطقهای میرود که در آنجا بایستی به کودکان افغانی درس بدهد. در میان این کودکان دو خواهر با نام سیامو و طاهره هستند که به معلم خود خیلی انس میگیرند. اما روزی سیامو به معلم میگوید که ما میخواهیم به افغانستان برویم. در بخشی از داستان آمده است: «به عکس عروسی خودم و علی که روی در یخچال چسباندهام خیره میمانم. سیامو با لباس سفید کنار مرد جاافتادهای با چشمهای مورب نشسته است. پردة آشپزخانه را میکشم و به هال برمیگردم. روی مبل مینشینم. چیزی به پایم فرو میرود. زیر رانم دست میکشم. سنجاق سر سیاموست. بالهای پروانهای روی سنجاق سیاه تکان میخورد». این مجموعه حاوی هشت داستان کوتاه تحت این عناوین است: سیامو؛ روبان سیاه؛ پل؛ مات؛ مار؛ ماهی؛ بومادران؛ و نخل مرداب.