مجموعه قصههای بهبهان
موضوع داستان «دوت فقیر» و «پسپادشاه» از این قرار است: در روزگاران دور، دو خواهر فقیر و ثروتمند بودند. خواهر ثروتمند خواهر فقیر را از خود راند و خواهر فقیر که باردار بود و شوهرش نیز مرده بود غمگین شد. سه زن در موقع زایمان به خواهر فقیر کمک کردند. زن یک دختر زیبا به دنیا آورد و سه زن هرکدام هدیهای به دختر کوچک دادند. یکی از آنها هدیهای داد که موقع راه رفتن از زیر پایش گل سبز میشد، دومی گفت که من هم چیزی میدهم که هرشب صدتومان پول زیر سرش باشد. سومی گفت من چیزی به او میدهم که هرگاه دو دستش را در تنور به هم زد پر از کبک شود. دختر بزرگ شد. روزی پسر پادشاه آن سرزمین، با جمعی از غلامان به صحرایی نزدیک خانة دختر آمد و از ماجرای دختر باخبر شد. به او علاقمند شد و از او خواستگاری کرد. در روز عروسی خالة او با ترفندی دختر خود را به جای عروس جا زد. دختر زیبا مدتی کنار پیرمردی مهربان زندگی کرد و پیرمرد گلهای زیر پای او را برای فروش به بازار میبرد. پادشاه روزی متوجة پیرمرد و گلها شد و به سراغ دختر مورد علاقهاش رفت و خاله و دختر خالة او را رسوا کرد. این کتاب شامل 34 قصة آموزنده با عناوین سر نقرهای، علم و حلم، بلبل چهلدس (بلبل چهل دست)، دختر نجار، فوطی و سیاهزنگی، سنگ و گردو، راز گل و بلبل و... است.