خاطرات یک مادر
نثر فارسی - قرن 14
کتاب حاضر روایتی داستانی از خاطرات یک مادر است که با زبانی ساده و روان نگاشته شده است. نویسنده خاطراتش را با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها نگاشته تا خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب با خود همراه سازد. در داستان میخوانیم: «من در یک خانواده روحانی و تقریباً متوسط در جنتآباد به دنیا آمدم. من کوچکترین و آخرین عضو خانواده بودم و پیش خانواده خیلی عزیز بودم چون چند بچه قبل از من از بین رفته بود به همین خاطر من را خیلی دوست داشتند».