خانهی کاغذی
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
وقتی «جنی» برای خرید یک هدیه تولد وارد مغازه اسرارآمیز میشود، لبخند مرموز فروشنده هنگام تحویل یک جعبه سفید بازی، مفهوم خاصی برایش ندارد، ولی وقتی جنی و دوستانش بازی را شروع میکنند شبی که قرار بود با خنده و شوخی همراه باشد آمیخته به ترس و وحشت میشود. این بازی یک بازی معمولی برای آنها نبود. جنی و دوستانش از داخل یک «خانه کاغذی» سر در میآورند که قلمرو وهمانگیز «جولین»، مرد سایه است و برای اینکه بتوانند تا طلوع خورشید به دنیای خودشان بازگردند باید جسارت به خرج داده و با بدترین کابوس زندگیشان روبهرو شوند و... .