قصهی تیمی نوکپنجهای
«تیمی نوکپنجهای»، سنجابی بود که با همسرش «گودی»، برای زمستان و بهار، فندق انبار میکرد. آنها با هم به فندقزار میرفتند و بعد از جمع کردن فندق در کیسه، آنها را در کندههای درختها خالی میکردند. اما سنجابهایی که فندقهایشان را زیر خاک پنهان میکردند، نیمی از آنها را گم و فراموش میکردند که فندقها را کجا مخفی کرده بودند. پرندههایی که در همان حوالی مشغول بال زدن بودند با هم آوازهایی میخواندند و این باعث شد که سنجابهای دیگر از محل مخفی کردن فندقهای تیمی و همسرش آگاه شوند و این موضوع ماجراهای تازهای را برای آنها پیش آورد.