مگر چشمها هم دروغ میگویند؟
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / داستانهای طنزآمیز فارسی - قرن 14
این کتاب مشتمل بر داستانهای کوتاهی با عنوانهای «پورشه آلبالویی»، «خاک مرا میخواند»، «پیامکهای ناشناس»، «نسرین جون»، و... است. داستان «مگر چشمها هم دروغ میگویند؟ درباره مرد جوانی است که در مترو در یک نگاه، عاشق دختری میشود و پس از چند ماه با هم ازدواج میکنند. مرد درآمد خوبی دارد و همیشه فکر میکرد که همسرش او را دوست دارد اما یک شب که دزدی به خانه آنها آمد همه چیز تغییر کرد و او با چشمهایی روبهرو شد که به او دروغ میگفتند.