جغرافیای من و تو
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
کتاب حاضر، رمانی آمریکایی است که در آن میخوانیم که «لوسی» در طبقة بیستوچهارم زندگی میکند. «ایوان» در زیرزمین. در نتیجه طبیعی است که جایی در این میانه یکدیگر را ببینند: در آسانسوری که به علت رفتن برق در تمام شهر نیویورک گیر کرده. بعد از اینکه نجات پیدا میکنند در خیابانهای تاریک با هم قدم میزنند و غرق تماشای ستارههای آسمان میشوند که منظرهای نادر در نیویورک است. همان ساعات اندکِ تاریکی آنها را به دنیایی خیالانگیز میکشاند. اما وقتی برق میآید، واقعیتهای تلخ هم همراهش هست. لوسی و خانوادهاش به خارج از کشور میروند و ایوان هم همراه با پدرش به سمت دیگر امریکا. اما مدت کوتاهی که با هم سپری کردهاند ردی در زندگیشان باقی گذاشته. این دو از طریق کارتپستال و ایمیلهایی گه گاهی و تلفن با هم در تماس میمانند. نویسنده با نگاهی هوشمندانه به شخصیتهایش دارد و نگاهی حیرتانگیز به عشق. او در این کتاب نشان میدهد مرکزِ دنیا مکانِ خاصی نیست. گاهی شخصی خاص مرکزِ دنیاست.