داستانهای زیبا برای بچهها
داستانهای کوتاه / داستانهای تخیلی
یک روز آقا خرگوشه، آقا روباهه و آقا خرسه، زمینی را برای کاشتن تمیز میکردند. هوا گرم بود و آقا خرگوشه خسته شد و برای استراحت کنار چاهی رفت که سطلی در آن آویزان بود. او به خاطر خنگی داخل سطل پرید، اما سطل به پایین چاه رفت. آقا خرگوشه ترسیده بود. آقا روباهه، میدانست آقا خرگوشه به چاه رفته است. اما او فکر میکرد که آقا خرگوشه برای یافتن گنجی رفته است و نقشهای دارد. روباه سر چاه آمد و خرگوش به او گفت که دارد در آب ماهی میگیرد و به آقا روباهه نیز پیشنهاد داد که به پایین برود. روباه داخل سطل دیگری پرید و وقتی میخواست پایین برود سطلی که آقا خرگوشه در آن بود، بالا آمد. آقا روباهه پایین رفت و خرگوش به بالا رسید و بیرون پرید. مجموعة حاضر، حاوی 24 داستان کوتاه از نویسندگان جهان برای گروه سنی «ج» به نگارش درآمده است. عنوانهای برخی از این داستانها عبارتاند از: پستچی پرنده، پرحرف، چمنها را نچین، همهچیدان، خری که میتوانست دنیا را فتح کند.