دنیا در سال 2000 به کجا میرود
نویسنده در این داستان از دو شخصیت اصلی یکی در قالب "نویسنده" و دیگری "حاجی بازاری" نام میبرد. شخصیت نخست فقط در فکر نوشتن و کسب درآمد بیشتر است. او در پایان داستان باز نی آشنا میشود و بر اثر جریاناتی که در داستان اتفاق میافتد به قتل غیر عمدی دست میزند. سپس راهی تیمارستان میشود و در آن جا "حاج حسن" بازاری را میبیند که او نیز بر اثر بدهی بسیار، کارش به اینجا کشیده شده است. پیام اصلی داستان این است که افراد جامعه اعم از روشنفکر یا افراد معمولی اجتماعی، سرانجام عاقبت خوشی نخواهند داشت.