ماجراهای دخت باباکوهی
داستانهای فارسی - قرن 14
«دخت باباکوهی»، مغولی کاشانی است و یک زندگی جدید را آغاز کرده است؛ همه میگفتند؛ دخت باباکوهی پیرزنی بدبخت است که جا و مکان ندارد، یکی را زده، یکی را کور کرده و یکی را مقطوعالنسل؛ پیرزن کلافه و عاجزانه به دکتر روانکاو مراجعه میکند، بررسیهای دکتر سبب میشود تا دخت باباکوهی به مراقبه دعوت شود، مراقبه نیاز به کنترل ذهن و تمرکز عمیق داشت و دخت باباکوهی از آن بیبهره بود اما مراقبه آغاز شد و... .