خرگوش و هویج بزرگ
داستانهای کودکان و نوجوانان / خرگوشها - داستان
خرگوش به مزرعه آمد تا برای صبحانه هویج بکند. او هویجها را یکییکی از زمین بیرون آورد. اما هرچه تلاش کرد نتوانست به تنهایی آخرین هویج را از زمین بیرون بیاورد. او با کمک یکی از دوستان خود سعی کرد اما بازهم نتوانست. تا این که کمی بعد خرگوش و تمام دوستانش، همگی با کمک یکدیگر توانستند هویج بسیار بزرگی را از زمین بیرون آورند. سپس خرگوش و دوستانش پشت میز نشستند تا برای صبحانه، آن هویج بزرگ را بخورند. در پایان کتاب، تصاویری چند از شکلهای کتاب آمده و از کودکان خواسته شده است تا شکلها را در صفحات کتاب پیدا کنند.