گل پرپر
پسر نوجوانی که علاقهی وافری به مطالعه دارد، آنقدر در این راه پیش رفته که حتی کتابهایی برای گروههای سنی بالاتر را نیز مطالعه کرده و به خوبی درک میکند. اما این نوجوان علاقهمند با مشکل بزرگی مواجه است: خانواده و اولیای مدرسه به جای این که او را در این امر تشویق و راهنمایی کنند، مدام مورد مؤاخذه قرار داده و تحقیرش میکنند. در این میان تنها دبیر عربی برای پسر یک مشوق و دلگرمی به حساب میآید. او نوشتههای دانشآموزش را میخواند و سعی در راهنمایی وی دارد. اما تغییر محل خدمت این دبیر آخرین امیدهای پسر نوجوان را نیز به یاس تبدیل میکند. مسؤولین مدرسه به این تفکر اشتباه خو گرفتهاند که این دانشآموز ناآرام و آشوبطلب است و به هر بهانه او را تنبیه و از مدرسه اخراج میکنند تا روزی که پدر از جریان مطلع شده و او نیز با فرزندش به تندی برخورد میکند و برای تنبیه موهای سر او را از ته میتراشد. اما این نیز چارهساز نشده و دقیقا بعد از همین ماجرا پسر دوباره در اتاقی، کتابی در دست گرفته و غرق در مطالعه میشود.