صبحانه در تیفانی
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
داستان کتاب حاضر درواقع مرور خاطرات بیست سال پیش یک مرد بدون نام است که با شنیدن خبری از یک دوست قدیمی آنها را خاطر میآورد. ماجرا به اواخر جنگ جهانی دوم بازمیگردد. راوی در آن سالها جوانی نویسنده است که بهتنهایی در ساختمانی با سنگ قهوهای در نیویورک زندگی میکند. «هالی گولایتلی» دختری جوان و یکی از ساکنان این ساختمان است که راوی خیلی زود در جریان نارضایتی سایر ساکنان از رفتوآمدهای پر سروصدای او میشود. اندکی بعد شخصاً با او روبرو میشود و این آغاز دوستی او با «هالی» دوستداشتنی و عجیب به شمار میرود. راوی «هالی» را قلباً دوست دارد ولی این عشق متقابل به نظر نمیرسد. «هالی» از همان ابتدا به راوی و مخاطب میفهماند که کنجکاوی در زندگی شخصی و گذشتهاش را دوست ندارد.