خانهای از بلور
ماجرای داستان از این قرار است که کارآگاهی جوان به نام "سایروس"، در پی به دست آوردن جامی قدیمی و تحویل به صاحبش سعی دارد به جزیره "فروگ کاو "برود و به خانه شیشهای "آدام داونتری"، بازرگان سرشناس آن منطقه ـ که اینک به قتل رسیده ـ راه یابد .او مجبور است که هویت خویش را پنهان نماید ;از این رو با دختری به نام "یوجینا"، مدیر موزه "لی بروک "تماس میگیرد و از او میخواهد تا در این سفر او را همراهی کند . "یوجینا "نیز که درصدد یافتن دوست گمشدهاش "نلی "همسر "آدام داونتری " است، پیشنهاد سایروس را میپذیرد و با او قدم به خانه شیشهای میگذارد و ....