میخائیل و مارگریتا
داستانهای آمریکایی - قرن 21م.
کتاب حاضر، داستانی است که در آن سال 1933 است و شغل رشکبرانگیز بولگاکف در آستانه از بین رفتن است. دوست و مراد او، اوسیپ ماندلشتام شاعر، دستگیر، شکنجه و به تبعید فرستاده شده است همزمان یک مأمور مرموز پلیس مخفی استالین، وسواس گونه فکر میکند بولگاکف دشمن حکومت است. بولگاکف عاشق مارگریتا میشود که به طرز خطرناکی رکگوست و همین اوضاع را بدتر میکند. او درحالیکه با خطر دستگیری روبهروست و شیفته و شیدای مارگریتاست، انگیزهای مییابد تا شاهکار خود، مرشد و مارگریتا را بنویسد؛ داستانی هزل که قدرت و قدرتمندان را بهشدت به بوته نقد میکشد.