اسکندر مقدونی
اسکندرمقدونی، 323 - 356 ق.م. - داستان / داستانهای تاریخی
کتاب مصوّر حاضر، از مجموعة «ت مثل تاریخ» است که با هدف آشناسازی مخاطبان با تاریخِ سرزمینِ کهن ایران، برای کودکان گروه سنّی (ج) و (د) به نگارش در آمده است. این مجلّد حاوی داستان و سرگذشت نامة «اسکندر مقدونی» است که در دو بخش با عنوانهای «بیباک چون اسب وحشی»، «فرمانروایی که هنرش جنگیدن بود» تنظیم شده است. در داستان «بیباک چون اسب وحشی» آمده است: «اسکندر» و دوستش «همنس تیون» با هم گفتوگو میکنند و اسکندر در این گفتوگو توضیح میدهد که پدرش «فلیپ مقدونی» او را به جانشینیاش برگزیده است، امّا از این که پدرش جایی برای فتح باقی نگذاشت ناراحت است. «اسکندر» به دوستش میگوید که دوست دارد سرزمین «پاریس» را فتح کند و تلافی شکست یونان را از شاه پارسیان بگیرد. فردای آن روز، «اسکندر» همراه پدر و سرداران جنگ به میدان سوارکاری میروند و «اسکندر» با وجود ناتوانی سرداران جنگ در رام کردن اسب وحشی، موفّق به رام کردن آن میشود. «فلیپ مقدونی» بیش از پیش به «اسکندر» افتخار میکند و به لیاقت پسرش برای جانشینی پی میبرد.