کارناوال
داستانهای ارمنی - قرن 20م.
کتاب مصوّر حاضر دربردارندة داستانی ارمنی است که برای گروه سنّی (ب) و (ج) تدوین شده است. در این داستان آمده: سالها پیش، زن و شوهری بودند که چشم دیدن یکدیگر را نداشتند. آنها همیشه دربارة کسی یا چیزی با هم دعوا میکردند. روزی مرد هزار کیلو کره و برنج خرید؛ زنش بسیار عصبانی شد. مرد گفت که اینها برای کارناوال است. زن که بسیار ساده بود، فکر کرد که کارناوال یکی از دوستان همسرش است. زن منتظر بود تا کارناوال بیاید و وسایلش را ببرد. تا اینکه یک روز مرد دورهگردی را در کوچه دید و فکر کرد که همان کارناوال است.