خوابها و هندوانهها
شهروندان - راهنمای آموزشی / داستانهای تخیلی
ننهجون به زانوهایش پماد مالید و بعد زیر لحاف رفت تا بخوابد. ناگهان صدایی آمد: «هندوانه دارم! هندوانة شیرین، ببر و ببر. خواب ننه پریده بود و روی ماشین هندوانهفروش رفته بود. ننهجون جلوی پنجره رفت و دید، غیر از خواب او خواب بچهها، پدرها، مادرها و پدربزرگها و مادربزرگهای دیگر هم روی ماشین هندوانهفروش است. تا این که پلیس آمد و بلندگوی هندوانهفروش را خاموش کرد و با جریمه شدن او، تمام خوابها به سمت خانهها برگشتند و ننهجون هم توانست بخوابد». این داستان تخیلی برای کودکان دو گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.