لذت نوه بودن
سلیمانی، امیرحسین، 1388 - - خاطرات
مثلاً من دو سال پیش، یکی از مادربزرگهایم را از دست دادم. زمانی که زنده بود، خیلی برایم عزیز و دوست داشتنی بود و محبت بی نهایتش دیگر برایم عادی شده بود و فکر میکردم برای همیشه، او محبتهایش را خواهم داشت. اکنون که به آن آرزوها فکر میکنم، دلتنگش میشوم و آرزو میکنم که ای کاش زنده بود و بار دیگر مرا به آغوش میکشید. در این کتاب، می خواهم خاطرات جالبی از پدربزرگ و مادربزرگم را برایتان بنویسم که همه آنها را تجربه کرده و خاطرات شیرین گذشتهام را تشکیل میدهند.