موسیقی شانس
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
در رمان حاضر همسر «جیم ناش»، مامور یکی از ایستگاههای آتشنشانی، مدتی است او را ترک کرده است. جیم که صاحب یک دختر است او را به منزل خواهرش میفرستد تا درکنار فرزندان خواهرش به مدرسه برود و بزرگ شود. پس از مدتی جیم خود را بازخرید میکند و تصمیم میگیرد به سفر برود. در سفر با جوانی با نام «جک پازی»، که قماربازی حرفهای است، آشنا میشود. جک پازی که شب گذشته در بازی قمار، برندة مبلغ بسیاری شده، اما عدهای دزد پولهایش را ربودهاند، از جیم مقداری پول قرض میگیرد تا بتواند دوباره قمار کند. آن دو، روزی تصمیم میگیرند تا با دو میلیونر مسابقة قمار بدهند، اما در نهایت میبازند. پس از باخت در این بازی، سرنوشت به گونهای دیگر برای آن دو رقم میخورد.