رویا
داستانهای فارسی - قرن 14
موضوع رمان حاضر، عاشقانه و اجتماعی است. «رؤیا» بیست و سه ساله و فارغالتحصیل رشتة روانشناسی و دختری جذاب و زیبا و تک فرزند خانواده است. پدرش «کیارش» و مادرش «مریم» عاشقانه ازدواج کرده و سالهاست در کنار هم در خوشبختی زندگی میکنند. پدر «کیارش» که خان ثروتمندی بوده، با ازدواج آنها به شدت مخالف بوده است. «کیارش» بدون طلب ثروتی از خان، از زندگی او بیرون رفته است، اما همچنان تحکمهای خان بر زندگی «کیارش» و برادرش «کاووس» سایه میافکند. «کاووس» بعد از ترک ظاهری همسرش «طلعت»، در ویلایی در شمال انزوا گزیده است. «رؤیا» مدتی در کنار عمویش میماند و در همان جا با «امیر فرهودی» که جوانی مؤدب و مهندس است، عشقی عمیق را تجربه میکند. او هم زمان درگیر ماجراهایی وحشتناک میشود که رد پایی از گذشتة عمو، مرگ زن عمویش «طلعت» و کینه و خشم فردی به نام «غلام» در آن دیده میشود.