درک
داستانهای کودکان (انگلیسی)
ماجرای امروز صبح وقتی شروع شد که همین طوری ازش پرسیدم: یکی از اون آیفونهایی که تقریباً همه کاری میکنند رو واسم می خره یا نه. این آیفونها رو یکی از ضروریات زندگی می دونستم. البته شاید فقط بعد از اکسیژن! برای اینکه تو گروه میم ت خ، تو مدرسه خصوصی جدیدم واسه خودم کسی باشم چه راهی از این بهتر که با یک گوشی جدید مشتی، چشم هاشونو از حدقه در بیارم.