راز سیتافورد
داستانهای پلیسی / داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
کاپیتان جوزف ترویلیان، مردی ثروتمند است که در دوران بازنشستگی از نیروی دریایی، در دهکدة کوچک سینافورد زندگی میکند. او خانة ویلایی کوچک خود را در سینافورد به خانم ویلت و دختر او «وایولت» اجاره داده است و خود به اگزمپتون رفته است تا زمستان را آنجا سپری کند. سرگرد برنابی، دوست کاپیتان به میهمانی که خانم ویلت ترتیب داده بود، میرود و با آقای گاروفیلد و آقای دوک آشنا میشود. آنجا در یک بازی ارواح، به سرگرد برنابی پیغامی میرسد، مبنی بر این که کاپیتان ترویلیان مرده است. با وجود این که سرگرد برنابی اعتقادی به احضار روح ندارد، اما نگران دوست خود شده و با سختی فراوان و زیر بارش برف سنگین، به اگزمپتون میرود و ناباورانه با جسد کاپیتان ترویلیان مواجه میشود.