خانهی کوچک من
در مجموعه((قصههای شهر خاکستری)) بعضی از مسائل و مشکلات زندگی روزمره با زبانی ساده بازگو میشود و در همه داستانهای این مجموعه، ((شهر خاکستری)) شهری است با مشکلات امروز که در آن مردم از صبح تا شب کار میکنند، در خانههای کوچک زندگی میکنند، به انسانهای دیگر، اطرافیان و حتی خورشید هم توجه نمیکنند، همیشه عجله دارند، خیلی از مفاهیم زیبا و اصلی را فراموش کردهاند، مردم آن معمولا با هم حرف نمیزنند و ارتباط عاطفی و پیوند دوستی میان آنها کم رنگ است . در جلد اول این مجموعه، داستان دو نفر از مردم این شهر ـ یکی چاق و قد کوتاه و دیگری لاغر و قد بلند ـ نقل میشود که یک روز برحسب اتفاق در ایستگاه اتوبوس با یک دیگر آشنا میشوند و پس از چندی تصمیم میگیرند دقایقی را با هم به گفت و گو بنشینند .اما هیچ کدام نمیتوانند به منزل دیگری بروند چون قد و اندازههای آنها یکسان نیست .زیرا هر خانه متناسب با اندام صاحب خانه ساخته شده است .آن دو وقتی موفق نمیشوند مکانی آرام برای گپ زدن بیابند تصمیم میگیرند به دوستی خود خاتمه دهند و از آن پس در ایستگاه اتوبوس طوری بایستند تا نگاهشان با هم تلاقی نکند .مخاطبان کتاب گروه سنی((ج)) هستند .کتاب با طرحهایی از وقایع داستان همراه است .