تردید: مجموعهی 12 داستان کوتاه
بیشتر از یک سال است که "فربد" همسر بهاره، بعد از نیمهشب به خانه بازگشته و بدون پاسخ به هیچیک از سوالهای بهاره، خوابیده و صبح زود از منزل خارج میشود. بهاره خسته و دلشکسته از این همه بیمهری در تنهایی خویش به این نتیجه میرسد که شوهرش به زن دیگری علاقهمند است. تنهاییهای زن و بیتوجهیهای همسر، سرانجام زن را دچار افسردگی کرده و او برای درمان این درد و مشورت، نزد مشاوری همسن و سال پدر خویش میرود. پس از گذشت مدتی، در آخرین جلسهی مشاوره، بهاره، طعمهی خواستههای ناهنجار مشاور میشود، او با وضع روحی نامتعادلی به منزل والدین خود مراجعه کرده و در حالی که به سختی فریاد زده و گریه میکند اظهار میدارد که خواهان جدایی از همسرش است. فربد هراسان از راه میرسد و پرده از راز یک سالهی خویش مبنی بر چند شیفت کار برای خرج عمل جراحی خود برمیدارد. اما حالا دیگر هیچیک از حرفها و استدلالها فایده ندارد و زن آسیبدیده فقط در اتاق دوران کودکی خویش و در تنهایی آرامش دارد. کتاب حاضر دربردارندهی 12 داستان کوتاه با پارهای از این عناوین است: عید، همهکاره، تردید، مادربزرگ من، نازنین، و بازنشسته.