پرتقال نذری
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، مشتمل بر هفت داستان کوتاه فارسی با عنوانهای ماه دی، موسیقی ته دریا، آن روزها تو نبودی، شش گونی برف، پرتقال نذری، عاشق لیلا، همان شب سودابه است. در داستان ماه دی میخوانیم: «هنوز سپیده نزده، «شعبان» مفنگی وسط حیاطمان نعره میکشید. سنگ میانداخت تا شیشههای خانه مان را بشکند. اشرف توی مستراح خانهشان قرص خورده بود. «حیدر» پرید وسط حیاط و بعد رفت وسط جاده تا بلند بلند زوزه بکشد. «شعبان» مفنگی را بردند سمت خانهشان. کمربندم را بستم. با آقاجان راه افتادیم. آقا جان گفت: «اسماعیل» خلاص شدیم، «اسماعیل»».