قصهی هفت کلاغون
افسانههای عامه / داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی از افسانههای عامه است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «یک مردی بود که هفتتا پسر داشت. خانهای هم داشت سر یک تپه نزدیک چشمه. از برکت کشت و کاری که میکرد. با زن و هفت پسرش عمری میگذراند و خوشبخت بود. تا اینکه زد و خدا به او دختری هم داد؛ اما دختری چنان ضعیف و ریزهمیزه، که آدم با چشمهای خودش هم میدید باورش نمیآمد. طفلکی درستوحسابی قد یک موش بود. جوری که پدر و مادرش ترسیدند و گفتند: نخیر! این بچه موندنی نیست».