باورکن دوستت دارم
داستان حاضر سرگذشت دختری به نام نیلوفر است که به اصرار خانوادهاش و براساس یک سنت قدیمی به عقد پسرعمویش درمیآید . محمد(پسرعموی نیلوفر) سخت علاقهمند اوست .اما نیلوفر او را همسر ایدهآلی برای خود نمیداند .از این رو سعی دارد به بهانههای مختلف این موضوع را مطرح کرده و به نوعی مانع این ازدواج شود .سرانجام پس از چندی حادثهای اتفاق میافتد و در پی آن نیلوفر به اشتاباهات خود واقف میشود .