چرخ خیاطی مادرم
روحی، لیلا، 1340 - خاطرات
روزهایی بود که آهنگ چرخ خیاطی، دلنوازترین آهنگ دنیا برایم بود. از ساعت 7 صبح که بیدار میشدم تا بچهها را راهی مدرسه کنم، بعد از کارهای روزمره روزانه، بهترین اشتیاقم نشستن پشت دستگاه چرخ خیاطی بود که تا پاسی از شب ادامه داشت و گاهی پیش میآمد که در یک روز حدود سه چهار دست لباس بدوزم و اما این ریشه در کودکی من داشت. نمیدانم از چند سالگی بود که کنار مادر این آهنگ دلنواز، عجین با روح و روانم شد. گاهی برای سرگرم کردن من دسته چرخ را میداد که من تاب بدهم، اما ساعاتی بود که از این آهنگ که عاشقانهترین ملودی زندگی من بود، فراری بودم و اون روزهایی بود که تازه پدر از بین ما رفته بود و روحش به پرواز در آمده بود.