حافظ در روانکاوی
فصل نخست کتاب در واقع مقدمهای است که نویسنده به تفصیل از روانشناسی به مثابه یک علم و روش تحلیل در ادبیات، یاد کرده تصریح میکند :((ادبیات محصول فعل و انفعالات روحی انسان است، لاجرم زبان ادبی و قلم مانند دیگر هنرها توسط افرادی خلق میشوند که به انرژی خلاق در ضمیر ناخودآگاه خویش دست یافتهاند ((...منتقد با اعتقاد به این اصل که محیط اجتماعی و عکسالعمل متقابل فرد با شرایط مادی، معیشتی و عاطفی، سازنده اصلی شخصیت او است، به تحلیل شرایط اجتماعیای میپردازد که در آن خلاقیت هنری بارور شده است .در مباحث بعدی کتاب، زندگی و شعر حافظ از دیدگاه روانکاوی ارزیابی میشود که عبارتاند از :((فصل دوم :حافظ در روانکاوی، نقد روانکاوانه یک غزل، و جهان عینی و خواجه شیراز)) ;((فصل سوم :مسئله روان شناختی، کودکی حافظ، مازلو و نیازهای فیزیولوژیک، بیوگرافی خواجه، و شرایط اجتماعی عصر حافظ)) ;((فصل چهارم :نوروفیزلوژی و عرفان، و مقوله تطبیق حافظ و روانکاوی)) ;((فصل پنجم :مرد کامل حافظ، حافظ و آیات قرآن، در انتظار ناجی بودن، و حافظ و اخلاق عملی)) ;((فصل ششم :لسان الغیب و مخالفین)) .نویسنده در بخشی از کتاب خاطر نشان میکند :((عشق برای حافظ نه تنها هدف و نیروی محرکه زندگی انسان است، آن چنان که در روانکاوی((لیبیدو)) نامیده میشود .بلکه جوهر هستی است و در قاموس طبیعت وجود دارد و مشاهده و کشف جلوههای آن در جهان هستی بالاترین لذت است .در نگرش روانکاوانه در دیوان حافظ، برای درک حقیقت عشق و عاطفه همان مسیر دشواری را باید پیمود که در روانکاوی برای نیل به رشد و تعالی شخصیت باید طی کرد .((...