تلائم نظر و عمل در تلقی از علوم انسانی به مثابه فرونسیس
فلسفه یونانی - متون قدیمی تا 1800 / ارسطو، 322 - 384؟ ق.م - نقد و تفسیر / هایدگر، مارتین، 1889 - 1976 م. - نقد و تفسیر / گادامر، هانس - گئورگ، 1900 - 2002م - نقد و تفسیر / اخلاق - فلسفه / فلسفه آلمانی - قرن 20م. - تاریخ و نقد
ارسطو با فراستی تام علاوه بر فیزیک و متافیزیک، معرفتی را مطرح کرد که موضوع آن نیل به سعادت غایی است و به همین اعتبار بیشتر با آنچه باید سروکار دارد، مفهوم «فرونسیس» به تفسیر ارسطویی آن در بافت چنین معرفتی طرح کردید، هایدگر طی چند درسگفتار در دهه بیست قرن بیستم که همگی به تفسیر پدیدارشناختی ارسطو میپرداختند، انرژی نهفته در مفهوم فرونسیس را آزاد و آن را به یکی از مقولات فلسفه مدرن تبدیل کرد. گادامر، مفهوم فرونسیس را با أخذ عناصر ارسطویی و هایدگری بهعنوان فلسفه برای علومانسانی مطرح کرد. در این نوشتار سه موقف اصلی در تطور مفهوم فرونسیس بررسی شده است؛ ارسطو، هایدگر و گادامر و تلاش شده که نسبتی بین تلقی این فیلسوفان از فرونسیس از یکسو و مسئله علومانسانی از سوی دیگر، برقرار گردد.