هنوز عاشقی ...
داستانهای فارسی - قرن 14
«دلاور»، جوان زیبایی که دلباخته دختر همسایهشان «آفتاب» شده است اما چون میخواهد به جبهه برود نمیتواند با آفتاب ازدواج کند. آفتاب میخواهد ادامه تحصیل بدهد و دوست ندارد دلاور به جبهه برود اما او تصمیم خود را گرفته است و داوطلبانه عازم جبهه میشود. پس از سالها که از جبهه و جنگ میگذرد دلاور ازدواج میکند و صاحب چهار فرزند میشود. او در زمان به دنیا آمدن آخرین فرزندش به یکباره در بیمارستان با آفتاب روبهرو میشود و... .