داستانهای هزار و یک شب "حکایت اردشیر و حیاتالنفوس" شامل 18 داستان
داستانهای فارسی - قرن 14 / افسانهها و قصههای ایرانی
کتاب حاضر دربردارندة مجموعة هجده حکایت آموزنده، برگرفته از داستانهای هزار و یک شب است. عنوان حکایتها عبارتند از: «اردشیر و حیاتالنفوس»، «وزیر ابیعامر»، «اعرابی و مروان حکم»، «غلام و زبان پرندگان»، «مرد غمگین»، «چشمة جادو» و ... . در خلاصة حکایت «اردشیر و حیاتالنفوس» آمده: در شهر شیراز پادشاهی به نام «سیف اعظم شاه» حکومت میکرد. بعد از سالها، پادشاه و همسرش با معجون طبیبان صاحب پسری به نام «اردشیر» شدند. اردشیر به سنّ جوانی رسید و تمام علوم و فنون را یاد گرفت. اردشیر بعد از مدتی دریافت که دختر زیبای عبدالقادر، پادشاه عراق، به نام «حیاتالنفوس» از مردان متنفّر است. اردشیر با شنیدن وصف حیاتالنفوس عاشق او شد. امّا عبدالقادر جواب رد به او داد. اردشیر برای رسیدن به حیاتالنفوس در لباس بازرگان به همراه وزیر خود راهی عراق شد و برای وصال حیاتالنفوس درگیر حوادث مختلفی شد.