برادرت را صدا کن !
داستانهای فارسی - قرن 14 - ادبیات کودکان و نوجوانان / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - داستان - ادبیات کودکان و نوجوانان
کتاب مصور حاضر، یکی از کتابهای «قصههای انقلاب برای بچهها و نوجوانها» است، داستانی که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «من باز هم از لابلای پرده اشکی که جلوی چشمم را گرفته بود و از کنار پای آدمکشها صورت پدرم را دیدم. من چشمهایش را دیدم که بسته شد و خودش را دیدم که جمع شد، مچاله شد، یک کوچولو شد. رفت توی خودش و یک پوتین را دیدم که خورد توی شکمش. بعد، آنها که میزدند با فریاد و فحش، دور شدند و رفتند. وقت رفتن، یکیشان، یک توسری خیلی محکم هم به من زد که چشمهایم سیاهی رفت؛ اما اصلاً دردم نیامد. همهشان نوکرهای شاه بودند».