نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
نامههای تخیلی - قرن 20
کتاب حاضر، گفتگوها و مکالمههای درونی زنی باردار را با فرزند درون شکمش روایت میکند. نویسنده سؤالات ذهنی خود را که هر انسانی و مخصوصاً هر زنی ممکن است در طول عمرش بارها از خود بپرسد، مطرح میکند؛ همچون به دنیا آوردن فرزند، انتخاب زندگی، قوانین زیستن، زن یا مرد بودن، عدالت، عشق. در بخشی از کتاب میخوانیم: «هزارتا زنگوله تو صدای خندههاشه، هیچوقت نفهمیدم چه طور اینطوری میخنده، ولی فکر میکنم دلیلش گریه کردنای زیادشه! فقط کسایی که زیاد گریه میکنن میتونن قدر قشنگیای زندگی رو بدونن و خوب بخندن، گریه کردن آسونه و خندیدن سخت».