هنری زلزله و خانهی اشباح
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م. / داستانهای ماجراجویانه
"هنری زلزله" به رغم میل خود و به خواست پدر و مادرش باید تعطیلات آخر هفته را در خانهی خالهی پولدارش میگذراند. او از پسرخالهاش، استیو، که مرتب به او پز میداد متنفر بود. مخصوصا حالا که استیو قسم خورده بود انتقام رفتارهای گذشتهی هنری را از او بگیرد. به هر حال هنری چارهای جز رفتن به آنجا نداشت. وقتی به آنجا رسید، ابتدا استیو اتاق خواب زیبا و اسباببازیهای فراوانش را به هنری نشان داد و یادآور شد که هنری حق ندارد با اسباببازیهای وی بازی کند. سپس اتاق خواب زیر شیروانی را به عنوان اتاق خواب هنری به او نشان داد و گفت که این اتاق پر از اشباح است. هنری نیز طوری وانمود کرد که اصلا نمیترسد. شب شد و هنری به رختخواب رفت و هنگام خواب صداهای وحشتناکی را در اتاق شنید. او نخست ترسید ولی بعد با شجاعت به دنبال علت صدا گشت و متوجه ضبط صوتی در کمد شد و دانست که این همان انتقام استیو است. فردا شب هنری به زیر تخت خواب استیو رفت و او را ترساند. استیو به گمان آن که یک میمون در اتاقش است با وحشت از اتاق بیرون رفت و از مادرش کمک خواست. هنری نیز به سرعت آنجا را ترک کرد و طوری وانمود کرد که با صدای استیو از اتاقش بیرون آمده است. استیو نیز پیشنهاد داد که حاضر است اتاقش را با او عوض کند، استیو نیز خیلی سریع پذیرفت. هنری به اتاق استیو رفت و با خوشحالی با اسباببازیهای او بازی کرد. او از طرفی صداهای ترسناکی نیز زیر تختخواب اتاق زیر شیروانی گذاشته بود. این داستان تحت عنوان "هنری زلزله و خانهی اشباح" به همراه سه داستان دیگر در کتاب حاضر به چاپ رسیده است. عناوین دیگر داستانها عبارتاند از: نمایشگاه مدرسهی هنری زلزله، برنامهی تلویزیونی هنری زلزله، و مشق شب هنری زلزله.