سه ماهی و یه برکه، یه تور تکهتکه
داستانهای قافیهدار / کلیله و دمنه - اقتباسها / شعر کودکان و نوجوانان / شعر آموزنده
کنار آبگیر کوچکی ماهیهای کوچک به نامهای «لپگلی»، «خالخالی» و «تپلی بیخیال» زندگی میکردند. روزی آنها هنگام بازی متوجه شدند که سایة دو صیاد روی آب افتاده است. دو صیاد تصمیم گرفتند که ماهیها را صید کنند و برای ناهار بخورند. لپگلی خیلی زود از یک راه سخت خود را نجات داد. خالخالی و تپلی فکر میکردند فرصت دارند، اما خیلی زود تور صیادان برای گرفتن آنها به زیر آب آمد. خالخالی به بیرون آب پرید و هنگامی که دو صیاد بر سر این که ماهی مال کدامشان است جر و بحث میکردند، تپلی فرار کرد و خالخالی نیز از فرصت استفاده کرد و به جمع دوستان خود پیوست. اما آنها میدانستند که همیشه پایان ماجرا به نجات آنها ختم نمیشود و ممکن است بر اثر تنبلی صید صیادان شوند. این کتاب مصور شمارة پنج از سلسله داستانهای کلیله و دمنه به صورت شعر کودکانه برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.